Saturday, July 22, 2006

پيام تحليل 5 تن زنداني سياسي كوي دانشگاه تهران


بمنظور قرائت در تجمعات گراميداشت 18 تير درخارج از كشور توسط آقاي كوروش صحتي

روز 18 تير در تاريخ سياسي ايران ماندگارشد . اين ماندگاري دو دليل عمده دارد .
اولا : شركت فعالانه طيف وسيعي از لايه هاي گوناگون اجتماعي در همراهي و همگامي با دانشجويان و طرح مطالبات مردم ، دوما : شدت سركوب و وحشيگري رژيم در برابر يك جنبش اعتراضي مسالمت جو . وحشي گريهاي ديكتاتوري خشن مذهبي صرفا به شرب و شتم دانشجويان و مردم و با به شهادت رساندن گروهي از دانشجويان منجمله دانشجوي شهيد ((عزت ابراهيم نژاد )) محدود نشد ، بلكه بخش ديگراين خشونت و سبعيت ، در زندانها و بازداشتگاهها ، بوبژه در زندانهاي اوين ، شكنجه گاه توحيد و زندانهاي تبريز ورجائي شهر وساير استانها تداوم يافت . درباره ابعاد سركوب جنبش دانشجوئي 18 تير 78 از سوي رژيم ، هنوز به اندازه كافي افشاگري لازم بعمل نيامده و ابعاد اين فاجعه ، مانند هر حادثه بزرگ تاريخي ، بعد از سرنگوني رژيم استبدادي مذهبي ، برپائي يك فضاي آزاد و دمكراتيك ، روشن و مبرهن خواهد گرديد . متاسفانه در جريان سركوبي جنبش دانشجوئي 18 تير ، فقط نهادهاي سركوبگري مثل نيروي انتظامي ، گروههاي فشار (( لباس شخصي ها )) ، بسيج سپاه و دادگاههاي انقلاب كه تماما و مستقيما در دست اقتدار گرايان بودند ، به قلع وقمع دانشجويان و مردم نپرداختند ، بلكه وزارت كشور و وزارت اطلاعات دولت اصلاحات ، بيش از همه به سركوب و شكنجه آزاديخواهان مبادرت ورزيدند . مضاف بر اينكه نشريات اصلاح طلب در آن دوره سركوبگري ، مجدانه تلاش كردند ، تا نيروهاي سركوبگر را به صورمختلف خط دهي و سامان دهي نمايند ، كه حداكثر فشار را بر جنبش جريان سوم و اپوزيسيون مستقل داخلي ، همچون جبهه متحد دانشجوئي و برخي احزاب ملي ، وارد نمايند . بي جهت نيست كه با گذشت هفت سال از آن حماسه ملي ، هنوز اصلاح طلبان درباره آن سكوت كرده ، و نميخواهند به عمق و عظمت آن جنبش فراگير اعتراف نمايند . زيرا خودشان در سركوب جوانان و دانشجويان ، زنان و مردان ، كارگران وفرهنگيان روزنامه نگاران و دگر انديشان مستقل واحزاب غير وابسته اپوزيسيون ، در كنار اقتدار گرايان نقش مهمي ايفا كرده بودند . كافي است كه روزنامه هاي آن دوره ، بويژه روزنامه صبح امروز متعلق به سعيد حجاريان و يا مصاحبه هاي تلويزيوني اصلاح طلبان و يا اعلاميه هاي وزارت كشور و وزارت اطلاعات ، و سخنان خاتمي و ديگران مورد باز بيني قرار بگيرد .
درباره علل بروز آن حماسه بزرگ ، نيز اصلاح طلبان بدليل در اختيار داشتن تريبونهاي متعدد ، بيش از دانشجويان و پديد آورندگان اصلي آن حركت ، تحليل كردند . بهمين دليل در يك تحريف و تخريب آشكار ، سعي كردند كه آن جنبش را به اقدام يك دانشجو در اعتراض به توقيف ك روزنامه اصلاح طلب ((سلام )) يا همان چپ سنتي ه رهبري حجت السلام موسوي خوئيني ها كمرنگ نمايند . در صورتيكه همه كساني كه در جريان جنبش 18 تير 78 حضور داشتند ، بخوبي آگاه هستند كه 18 تير حلقه تكميلي يك جتبش مستقل دمكراسي خواهي بود كه پيش از 2 خرداد 76 ، يعني قبل از بقدرت رسيدن اصلاح طلبان آغاز شده بود ، و خواسته هاي خود را از طريق ميتينگهاي گسترده و نشريات مستقل اما پر طرفدار دنبال مينمود . براستي چه كسي ميتواند نقش مهم نشريه ((پيام دانشجو)) با تيراژ نزديك به پانصد هزار نسخه در اوايل دهه هفتاد ، يعني در سالهاي 1373 تا 1375 را در بوجود آوردن يك جنبش مستقل دانشجوئي و راه اندازي يك جريان مستقل از دو جناح حاكميت را كتمان نمايد ؟؟ كدام نيروي صديق و اگاه ، برگزاري سلسله ميتينگهاي دانشجوئي از 2 خرداد 74 تا 4/ خرداد 77 با حضور نزديك به 30 هزار تن وشايد بيشتر ، از دانشجويان در پارك لاله تهران را ناديده گرفته ؤ آنرا فراموش كرده باشد ؟ كدام نيروي با وجدان و آگاه وجود دارد كه راهپيمائي چندين هزار نفري در مراسم شهادت داريوش و پروانه فروهر را نديده باشد و آنرا فراموش كرده باشد ، و به ظهور يك جنبش نو ، مالمت جو ، دمكراسي خواه ، طرفدار حقوق بشر و منادي سكولاريزم ، پي نبرده باشد ؟ واقعيت امر اين است كه پيش از2 خرداد 76 ، جنبش جديد اما مستقل از دو جناح حكميت ، يعني راست و چپ كه بعدها بعنوان اقتدار گرا و اصلاح طلب جلوه گر شدند ، بوجود آمده بود . اين جنبش نو از يكسو شيوه مبارزه خود را متفاوت از اپوزيسوين سنتي برگزيد و بهمين دليل به بخش وسيعي از دانشجويان وجوانان ولايه هاي گوناگون اجتماعي تسري يافته و بر آنها تكيه داشت . در واقع شيوه مبارزه مسالمت آميز و نفي هر گونه خشونت و تكيه بر آزادي انديشه و توجه به حقوق مردم و عدالت اجتماعي از ويژگي هاي بارز اين جنبش مترقي بود ، و يهمين دليل ميتينگهاي آن پر جمعيت و نشريات و كانونهاي حزبي وتشكيلاتي آن ، داراي هواخواهان گسترده اي بود . از سوئي اين جنبش نو بصورت شفاف به مرز بندي در مقابل جناح چپ حاكميت پرداخت و بموازات آن در مقابل جناح اقتدار گرا به مبارزه فعال برخاست . پس اين جنبش نو يش از 2 خرداد 76 بوجود آمده بود ،‌ اگرچه با پيروزي اصلاح طلبان در دوم خرداد ، اين جنبش مستقل يك رقيب پيدا كرد كه از امكانات گسترده مالي حاكميت بهره مند بود . متاسفانه دوم خردادي ها براي مدتي توانستند ، شعارهاي اين جنبش نو پا و مترقي را بنفع خود مصادره نمايند . و با برگزاري ميتينگ 4 خرداد 77 در پارك لاله تهران به قدرت نمائي بپردازند ، در عين حال كه دريافته بودند با رقيب قدرتمندي روبه رو هستند و بهمين دليل همه تلاش خود را بكار بردند تا با كمك اقتدار گرايان اين جنبش را سركوب نمايند تماس رهبران اين جنبش نو با افرادي چون داريوش و پروانه فروهر در سال 1376 تا يك روز پيش از به شهادت رسيدن اين دو سرو ازادي ، از روي تصادف نبود . براي اينكه فروهر تنها كسي بود كه ميتوانست اين جنبش نو را با ساير بخشهاي اپوزيسيون مستقل پيوند داده و از سوي ديگر به توده اي تر شدن اين جنبش كمك نمايد . بگذريم كه پس از شهادت ايشان ، يارانشان نتوانستند راه اين شهداي گرانقدر را پي بگيرند لاجرم تن به انفعال داده و دست در كاسه اصلاح طلبان بردند !
اگر چه هنوز در زندان رژيم بسر ميبريم و امكان بيان بسياري از حقايق برايمان مقدور نيست ، اما لازم ميدانيم گوشزد كنيم تا پيش از شهادت فروهرها در اول آذر 77 براي تداوم مبارزات و برگزاري ميتينگها و ساير برنامه ها ، هماهنگي دقيق و همه جانبه با ايشان وجود داشت بگونه اي كه اگر يكي از عوامل اصلي شهادت فروهرها تماس رهبران جنبش سوم وايجاد زمينه لازم براي رهبري هاي موثر تر و مردمي تر آن شادروانان بيان ميشود ، يكي از انگيزه هاي اصلي براي راه اندازي جنبشهائي همانند 18 تير نيز براي پاس داشت خون آن شهيدان و تداوم ره آنها بود . واقعيت اين مسئله را در شعارهاي 18 تير بايد مطا لعه و تحليل نمود . تصادفي نبود كه تصاوير فروهرها و خواست محاكمه آمران و عاملان قتلهاي زنجيره اي از شعارهاي اصلي تظاهرات 18 تير 78 بود . بنابراين 18 تير به هيچ وجه جدا از زمينه هاي پيشين آن نيست . بهمين دليل دستگاههاي امنيتي رژيم ، رهبران ان جنبش را متهم كردند كه 18 تير را از پيش طراحي كرده بودند ، و بهمين دليل هم آنها را ماهها در شكنجه گاه توحيد و زندان اوين زير شكنجه هاي خرد كننده قرار دادند تا بزعم خودشان ريشه هاي اين حماسه را بدست آورند . در صورتيكه مطابق انتظار ما ، 18 تير 78 حادثه اي بود كه دير يا زود ميبايستي اتاق مي افتاد و هيچ امر غير منتظره اي تلقي نميشد .
همچنين اعلاميه هاي 1 تا 6 صادره از سوي وزارت اطلاعات در جريان سركوب و وحشيگري آنها ، پس از قلع و قمع آزاديخواهان ، بخوبي روشن مينمايد كه دستگاه جهنمي وزارت اطلاعات بازمانده علي فلاحيان و سعيد امامي ، در بين كدام جريانات سياسي – دانشجوئي بدنبال عوامل اصلي راه اندازي جنبش دانشجويئ 18 تير قرارداشت .
صدور بيانيه ساختار سياسي آينده ايران ، در ابتداي سال 78 و انتشار گسترده آن و طرح حاكميت سكولار در آن بيانيه كه حدود 20 روز قبل از 18 تير موجب توقيف نشريه هويت خويش و بازداشت يكي از رهبران جبهه متحد دانشجوئي گرديد ، بهيچ وجه نميتواند حلقه اي جدا از چنين حوادثي تلقي گردد . ضمن اينكه در جنبش 18 تير رژيم بيشترين هزينه را بر جبهه متحد دانشجوئي تحميل نمود . اخيرا شنيده شده است كه برهي درصدد هستند تا جنبش 18 تير را يك حركت تصادفي و پوپوليستي به قصد اعتراض به توقيف يك روزنامه چپ سنتي (( سلام )) تحليل و تفسير نمايند . البته هر كس مجاز است هر چه ميخواهد بگويد و بنويسد ، اما حقايق تاريخي را نميتوان تحريف و كمرنگ نمود . جنبش دانشجوئي 18 تير نقطه عطف يك جنبش نو بود كه هنوز هم در ابتداي راه قرار دارد . جناحهاي حكومت هر يك بنوعي تلاش كرده و ميكنند تا اين رخداد تاريخي را تحريف و تخريب كنند . اما رهبران اين جنبش در زمان مناسب ، و در فضاي مناسب واقعيتها را بگونه اي شفاف بيان خواهند نمود . اصلاح طلبان حكومتي از طريق امكانات فراوان مالي و تبليغاتي منجمله روزنامه ها ، وزارت خانه ها و تشكلهاي دانشجوئي وابسته بخود ، تلاش كردند تا از اين جنبش بنفع خود بهره برداري بنمايند . همچنين پس از مدت 7 سال كه از آن حادثه ميگذرد هنوز رهبران جنبش در شكنجه گاهها و زندانهاي رژيم بسر ميبرند ، و بخش ديگر ي از اين رهبران و مبارزان كه به مرور از زندانهاي رژيم ازاد شده اند ، حق هيچگونه فعاليتي ندارند . همين اصلاح طلبان تلاش زيادي انجام داده اند تا بدل سازي نمايند ، ناگفته نماند كه بخشهاي زيادي از نيروهاي دانشجوئي و جوانتر اصلاح طلبان در اين مدت ، بويژه با كشست پروژه اصلاح طلبي به جنبش جريان سوم پيوسته اند . اين نيروها نيز خواهان حضور در يك مبارزه مسالمت اميز بمنظور دست يابي به يك حكومت سكولار با هدف تحقق دمكراسي در چهارچوب موازين حقوق بشر و ميثاقهاي آن هستند . ما نيز به تلاشهاي آنها ارج مينهيم ، اما تاكيد ميكنيم هيچ جرياني قادر نخواهد بود تا با بدل كاريها و بدل سازيهاي سياسي ، جنبش جريان سوم را از مسير اصلي خود منحرف نمايد .
اينك كه در آستانه هشتمين سال حماسه 18 تير قرار داريم ، بار ديگر تاكيد مينمائيم كه ريشه اين حماسه به پيش از 2 خرداد 76 مرجوع است . همچنين تاكيد مينمائيم 18 تير 78 مرحله مبارزاتي از يك جنبش است كه يكي از مراحل آن در 4 خرداد 77 و در پارك لاله تهران بوقوع پيوست و مرحله ديگر آن در 20 خرداد 82 تا 18 تير آن سال تكرار شد بنابراين بايد منتظر بمانيم تا در فرصت مناسب مراحل تكميلي آن جنبش نيز طي شود .
اعتقاد ما بر اين است كه تغيير رژيم ، تشكيل مجلس موسسان قانون اساسي از طريق مراجعه مستقيم به اراي عمومي مردم از طريق يك رفراندوم ازاد بمنظور تصويب قوانين آن مجلس تنها طريق ممكن خواهد بود . اصلاحات درون حكومتي كه خاتمي رهبري آنرا در دست گرفته بود كلا و مطلقا به شكست انجاميده و احياي آن ناممكن مينمايد ، و براندازي مسلحانه نيز خيلي پيش تر از نمايش اصلاحات به شكست انجاميده بود .
بنابراين جنبش جريان سوم يعني گزينش استراتژي مبارزات بدور از خشونت تا حد امكان ، براي رسيدن به يك ساختار سكولار و دمكراتيك با هد ف تحقق دمكراسي و حقوق بشر و احترام به حقوق قوميتها ، تنها هدفي است كه مسير جنبش 18 تير 78 را طي و تكميل خواهد نمود .
نبايد در اين راه ناشكيبا باشيم . مهم اين است كه از مسير اصلي منحرف نشده و براي نيل به اهداف اساسي تلاش خردمندانه و مستمر داشته باشيم . اينك بيش از هر زمان ديگر ، اين جنبش را مستظهر به حمايتهاي بين المللي و اپوزيسيون داخل و خارج از كشور و ازاديخواهان راستين ميدانيم .
پس 18 تير ماه و شعارها و مطالبات آنرا از هميشه زنده تر ميبايم . اگرچه دولت پادگاني نيز بر شد ت سركوب خود بيافزايد .
زندانيان سياسي كوي دانشگاه تهران از 18 تير 78 تا كنون :
1- مهندس حشمت الله طبرزدي ، دبير كل جبهه دمكراتيك ايران
2- منوچهر محمدي ، عضو شوراي مركزي جبهه دمكراتيك ايران
3- اكبر محمدي ، عضو شوراي مركزي جبهه متحد دانشجوئي ايران
4- بهروز جاويد تهراني ، عضو شورا مركزي جبهه متحد دانشجوئي ايران
5- مهرداد لهراسبي ، عضو جبهه دمكراتيك ايران
ايران – تهران زندانهاي اوين و رجائي شهر 15/4/85